گذر از دستگاه زمینمرکزی به نظریهی خورشیدمرکزی
یکی از اصول بنیادی فیزیک، اصل هموردایی یا نسبیت است. یکی از نتایج مهم آن این است که برای بررسی و حل مسائل فیزیک، از هر دستگاه مختصاتی که مایل باشیم میتوانیم استفاده کنیم. در هر صورت، نتایج یکسان خواهد بود. علت استفاده از دستگاههای مختصات مختلف، در واقع سادگی ریاضی است. به طور مثال، انتخاب مبدأ مختصات، جهتگیری محورها، نوع دستگاه مختصات و ... کاملاً دلخواه است.
با این وجود جالب است بدانید که شروع بزرگترین جریان تحول علمی تاریخ، یعنی انقلاب علمی عهد رنسانس که با انتشار نظریهی خورشید مرکزی کوپرنیک آغاز شد، از دیدگاه فیزیک امروز به طور کلی چیزی جز تغییر مبدأ مختصات نبوده است. باور قدیمی این بود که زمین مرکز جهان است و اجرام سماوی همگی به گرد آن میچرخند. یونانیان باستان بر اساس همین باور، یک نظریهی نسبتاً منسجم علمی ساخته بودند، که امروزه به عنوان دستگاه زمینمرکزی یا نظریهی بطلمیوسی شناخته میشود.
در دستگاه زمینمرکزی توصیف حرکتهای سیارات به موضوع بغرنجی بدل شده بود و برای توجیه برخی پدیدهها، مانند حرکات خاصهی سیارات، به فرضهای عجیبی مانند «فلکهای تدویر» متوسل شده بودند. البته منشأ بعضی از این فرضها اعتقادات مذهبی و غیر علمی بود که برای ساختار جهان قائل بودند. از جمله اینکه اشیای سماوی، مثل خورشید و سیارات و فلکهای حامل آنها و ...، لزوماً باید کرهها یا دایرههای کامل و بینقصی باشند. زیرا از سویی این باور وجود داشت که آسمان جای مقدسی است و همه چیز در آن کامل و تغییر ناپذیر است. از دیگر سو معتقد بودند که در میان اشکال هندسی، دایره و کره کاملترین شکلهاست.
کاری که کوپرنیک انجام داد، این بود که فرض بنیادی مرکزیت زمین را تغییر داد و خورشید را به عنوان مرکز جهان در نظر گرفت و زمین را سیارهای فرض کرد که مانند دیگر سیارات به دور خورشید میگردد و همچنین هر شبانهروز یک بار به دور خود میچرخد. البته گفته میشود که کوپرنیک اولین کسی نبود که این فرض را انجام داد. منتها اولین کسی بود که ایدههایش مورد توجه قرار گرفت. به هر حال فرض کوپرنیک باعث شد که محاسبات پیچیدهای که برای توجیه حرکات سیارات وجود داشت، بسیار ساده شود. همچنین برای توصیف حرکتهای خاصه و ... لزومی به توجیهات عجیب وجود نداشت و به سادگی میشد آنها را توضیح داد. این مسئله برای کوپرنیک و پیروانش چنان اهمیتی داشت که آنها را نسبت به درستی باور خود کاملاً قانع میکرد. هرچند آنها در آن زمان دلایل محکم مشاهدتی و تجربی برای گردش زمین به دور خورشید و حتی چرخش زمین به دور خود نداشتند.
چندین دهه پس از انتشار کتاب کوپرنیک بود که نتایج رصدهای درخشان گالیله و کارهای ارزشمند کپلر برای توصیف مدارهای سیارات، دلایل قابل قبولی برای رد اصول دستگاه زمین مرکزی فراهم نمود و باعث شد نظریهی جدید در میان اکثر اندیشمندان آن زمان پذیرفته شود. اما یافتن دلایل تجربی محکم بر درستی ادعاهای کوپرنیک از چرخش زمین به دور خودش و گردش آن به دور خورشید، نزدیک به دو قرن به طول انجامید.