به عشق فیزیک

از کوارک‌ تا کیهان‌، همراه با مطالب و مقالات جذاب علمی - آموزشی - ترویجی

به عشق فیزیک

از کوارک‌ تا کیهان‌، همراه با مطالب و مقالات جذاب علمی - آموزشی - ترویجی

به عشق فیزیک

در این وبلاگ مطالب، مقالات، فایل‌ها، تصاویر و ویدیوهای علمی - آموزشی - ترویجی مرتبط با دنیای فیزیک، ستاره‌شناسی و ریاضیات ارائه می‌شود.

نویسندگان
  • ۱
  • ۰

ریچارد فاینمن فیزیکدان و معلم بزرگ فیزیک

نقد فاینمن بر روش آموزش فیزیک در برزیل

[توضیح: متن زیر بخش‌هایی از یکی از سخنرانی‌های ریچارد فاینمن در پایان یک ترم تحصیلی در یکی از دانشگاه‌های برزیل است که در آن انتقادهایی را به نظام آموزشی این کشور وارد می‌کند. متن کامل این سخنرانی و همچنین تجربیات جذاب او را در طول زندگی پر بارش می‌توان در کتاب Surely You're Joking, Mr. Feynman بیابید. خوشبختانه این کتاب با عنوان «ماجراجویی‌های فیزیک‌دان قرن بیستم، ریچارد فاینمن» توسط توراندخت تمدن و اردوان مالکی به فارسی برگردانده شده است و نشر علم آن را منتشر کرده است.]


سال تحصیلی که تمام شد، دانشجوها ازم خواستند که برای‌شان از احساسی که از تدریس در برزیل داشته‌ام حرف بزنم. گفتند که علاوه بر دانشجو‌ها، استاد‌های دانشگاه و چند تا از مقامات دولتی هم به این سخنرانی خواهند آمد. ازشان قول گرفتم که بتوانم هر چه دلم خواست بگویم. گفتند: البته که می‌توانید. اینجا یک کشور آزاد است.


روز موعود، یک جلد کتاب درسی فیزیکی عمومی‌‌ای را که آنجا در سال اول کالج تدریس می‌شد زیر بغل زدم و به تالار سخنرانی رفتم. تصورشان این بود که این کتاب ، کتاب خیلی خوبی است.


تالار کاملا پر بود. در شروع حرف‌ هایم گفتم که علم در واقع درک رفتار طبیعت است. بعد پرسیدم: چرا آموزش علوم اهیمت دارد؟ واضح است که هیچ کشوری نمی‌تواند خودش را متمدن حساب کند مگر این‌که.... همه داشتند سر تکان می‌دادند، چون که من داشتم همان حرف‌هایی را می‌زدم که می‌دانستم قبولش دارند.


آن وقت ادامه دادم که «اینها البته همه‌ اش مزخرفات است. برای این که اصلاً چرا ما باید فکر کنیم که لازم است از کشور دیگری عقب نیفتیم؟ لابد باید یک دلیلِ خوب داشته باشد، یک دلیل معقول ـ نه صرفاً به این دلیل که کشورهای دیگر هم همین فکر را می‌کنند.» بعدش از فواید علم صحبت کردم و از سهمی که در بهبود اوضاعِ بشر دارد، و از این قبیل افاضات ـ راستش، یک کمی سربه‌سرشان گذاشتم.


بعد گفتم: هدف اصلی‌ام از این حرف‌ها این است که نشان‌تان بدهم در برزیل اصلا علم آموزش داده نمی‌شود! دیدم که چه ولوله‌ای دارد در جمعیت به پا می‌ شود.


به‌شان گفتم که یکی از اولین چیزهایی که در برزیل بر من تأثیر گذاشت دیدن بچه‌های دبستانی در کتاب‌ فروشی‌ها بود که داشتند کتاب‌های مربوط به فیزیک می‌‌خریدند. این همه بچه دارند در برزیل فیزیک می‌‌خوانند، و این مطالعه را خیلی زودتر از بچه‌های آمریکایی شروع می‌کنند. آن وقت خیلی عجیب است که شما چندان فیزیکدانی در این کشور پیدا نمی‌کنید ـ چرا چنین است؟ این همه زحمت و فعالیت این همه کودک هیچ حاصلی ندارد.

ریچارد فاینمن در کلاس درس

بعد آن کتاب فیزیک مقدماتی را که کتاب درسی‌شان بود بالا گرفتم و گفتم که در هیچ جای این کتاب هیچ نتیجه‌ی تجربی ذکر نشده. اگر همین‌ طور شانسی کتاب را باز کنم و جملات توی صفحه‌ای را که آمده است بخوانم، آن‌ وقت می‌توانم نشان‌تان بدهم که این‌ها علم نیست، و صرفاً برای حفظ کردن است.


همین کار را هم کردم، و مطلب آن صفحه را بلند خواندم: درخشش اصطکاکی نوری است که هنگام خرد شدن بلورها گسیل می‌ شود....


آن وقت گفتم: خُوب حالا شما به این می‌گویید علم؟ نخیر! این فقط معنی کردن یک کلمه برحسب کلمه‌‌های دیگر است. هیچ چیزی درباره طبیعت گفته نشده است ـ چه بلورهایی موقع خُرد شدن نور تولید می‌‌کنند؟ اصلاً چرا نور تولید می‌‌کنند؟ تا حالا دیده‌اید که دانشجویی رفته باشد خانه‌اش این پدیده را آزمایش کرده باشد؟ حتما ندیده‌اید ـ چون با این اوضاع اصلاً نمی‌تواند که چنین کاری بکند. اما اگر به جای این حرف‌‌ها مثلاً نوشته شده بود که «اگر یک تکه قند را توی تاریکی با قندشکن خرد کنید، می‌توانید ببینید که نورِ تقریباً آبی رنگی تولید می‌‌شود، و این پدیده در بعضی از بلورهای دیگر هم اتفاق می‌افتد. علتش را هنوز کسی نمی‌داند، اما اسمش درخششِ اصطکاکی است»، در این صورت حتماً یک عده‌ای می‌روند پدیده را امتحانش می‌‌کنند و در واقع تجربه‌ای از طبیعت به دست می‌آورند.


دست آخر هم گفتم که من نمی‌توانم بفهمم که چطور ممکن است کسی در چنین نظامی چیزی یاد بگیرد؟ در سیستم خودزایی که در آن افرادی درس‌هایی را می‌گذرانند و به افراد دیگری یاد می‌دهند که درس‌هایی بگذرانند، اما هیچ کس چیزی سرش نمی‌شود، ادامه دادم: ولی شاید هم در اشتباه باشم؛ دو تا از شاگردان کلاسم نتایج خیلی خوبی گرفتند، و یکی از فیزیکدان‌هایی که این‌جا می‌شناسم درسش را تا آخر در برزیل خوانده است. پس لابد باید برای بعضی‌ها ممکن بوده باشد که در این نظام، با تمام اشکالاتش، پیشرفت کنند.


بعد اتفاقی افتاد که کاملاً برایم غیرمنتظره بود. دانشجویی بلند شد و گفت «من یکی از دو دانشجویی هستم که دکتر فایمن در آخر صحبت‌ هاشان اشاره کردند. می‌خواستم بگویم که من در برزیل درس نخوانده‌ام، در آلمان درس خوانده‌ام و تازه امسال به برزیل آمده‌ام.»


آن یکی دانشجویی هم که خوب امتحان داده بود یک چیزهای مشابهی گفت. آن استادی هم که مثال زده بودم بلند شد و گفت: درس خواندن من در برزیل مقارن با سال‌های جنگ بود ـ دورانی که همه استادها دانشگاه را ترک کرده بودند ـ و به همین علت خوشبختانه من همه چیز را تنهایی پیش خودم خواندم. بنابراین واقعیتش این است که از نظام آموزشی برزیل مستفیض نشده‌ام.


انتظار این یکی را نداشتم. می‌دانستم که نظام آموزشی بدی است، و حالا می‌دیدم که خیلی بد است، وحشتناک است.

ریچارد فاینمن

  • ۹۶/۰۲/۲۷
  • مهدی موسوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی