به عشق فیزیک

از کوارک‌ تا کیهان‌، همراه با مطالب و مقالات جذاب علمی - آموزشی - ترویجی

به عشق فیزیک

از کوارک‌ تا کیهان‌، همراه با مطالب و مقالات جذاب علمی - آموزشی - ترویجی

به عشق فیزیک

در این وبلاگ مطالب، مقالات، فایل‌ها، تصاویر و ویدیوهای علمی - آموزشی - ترویجی مرتبط با دنیای فیزیک، ستاره‌شناسی و ریاضیات ارائه می‌شود.

نویسندگان
  • ۱
  • ۰

کلاس آموزشی


 نقدی به سیستم متمرکز و یکپارچه‌ی آموزشی


یکی از دوستان، در بحثی کوتاه موضوعی را مطرح کردند و از شیوه‌ی بیان کتاب‌های درسی دانش‌آموزان، بخصوص کتاب‌های فیزیک و ریاضی، و اینکه چرا اینقدر خشک و بی‌روح هستند شکایت داشتند. طوری که نه تنها شوق و انگیزه‌ی کافی برای یادگیری ایجاد نمی‌کنند بلکه باعث کج فهمی و حتی فرار عده‌ی زیادی از دانش‌آموزان از این مباحث درسی می‌شوند. متأسفانه حق با ایشان است و ای‌کاش حرکتی صورت می‌گرفت تا با اصلاح و بهبود سیستم آموزشی کنونی به تدریج به سمت یک نظام آموزش و پرورش کارآمد پیش برویم.



امروزه با توجه به امکانات قابل دسترس و وجود تکنولوژی‌های ارتباطی و ارائه‌ی مطلب چند رسانه‌ای، فیزیک و ریاضیات را، حتی با وجود کمبود منابع آزمایشگاهی و فعالیت عملی، می‌شود به صورت خیلی هیجان‌انگیز و سرگرم کننده‌ای آموزش داد. طوری‌که دانش‌آموزان مجذوب زیبایی‌ها و شگفتی‌های بی‌نظیر دنیای فیزیک و ریاضی شوند، کنجکاوی و خلاقیت‌شان تحریک شود و به طور فعالانه‌ای هم در فرآیند یادگیری مشارکت داشته باشند.


متأسفانه روش‌های آموزش رسمی در کشور ما نسبت به آهنگ رشد چشمگیر علم و فناوری و ارتباطات در دنیای امروز، خیلی کهنه است و رشد کندی دارد. یکی از عواملش می‌تواند وجود نظام آموزشی متمرکز و یکپارچه باشد. سیستم عریض و طویلی که با یک مدریت واحد و ناکارآمد تصمیم دارد تمام تولید محتوای آموزشی را در دست خود بگیرد و به همه‌ی جزئیاتش احاطه داشته باشد تا بتواند همه‌ی امور مربوط به تحصیل دانش‌آموزان را کنترل کند. اما همان‌طور که بر کسی پوشیده نیست این روش، بازده کمی دارد و حتی برای تأمین اهداف اصلی سیاست‌گزارانش هم موفقیت چندانی در بر ندارد.



یکی از آسیب‌های چنین نظامی، تولید محتوای یکسان برای همه‌ی دانش‌آموزان است که در اولین قدم راه را بر استفاده‌ی جامعه‌ی دانش‌آموزی از نظرات و ایده‌‌های سایر متخصصان و مؤلفان آثار آموزشی می‌بندد و منابع‌شان را عملاً محدود به کتاب رسمی می‌کند. بهترین مثالی که در این مورد به ذهنم می‌رسد، مرحوم پرویز شهریاری و جریان ارزشمندی‌ست که برای سال‌ها در زمینه‌ی آموزش ریاضی دبیرستانی اطراف ایشان شکل گرفته بود. متأسفانه سیستم یکپارچه و انحصاری آموزش و پرورش موفق شد در زمان کوتاهی تولیدات آموزشی خلاقانه و با ارزش این مرد بزرگ و معلم بی‌نظیر معاصر و همکارانش را به حاشیه براند و امروز حتی در بهترین مدارس کشور هم دانش‌آموزان علاقمند به ریاضی به ندرت نام ایشان و آثارشان را شنیده‌اند.


آزمایشگاه فیزیک


از اشکالات دیگر نظام یکپارچه‌ی آموزشی این است که تفاوت‌های دانش‌آموزان را در نظر نمی‌گیرد و برای همه نسخه‌ی یکسانی صادر می‌کند. دانش‌آموزان با هر سطحی از استعداد و توانایی، مقید به یادگیری یک منبع واحد و بدتر از آن شرکت در سیستم ارزشیابی متمرکز سراسری هستند. واضح است که با توجه به تفاوت‌های زیادی که بین دانش‌آموزان مختلف در سطح کشور وجود دارد، این رویه برخلاف عدالت آموزشی است. به علاوه استفاده از منبع یکسان باعث می‌شود موضوعاتی که دانش‌آموزان یاد می‌گیرند خیلی محدود و قالبی باشد و لزوم استفاده از خلاقیت برای یادگیری از بین برود. عدم پرورش خلاقیت در مدارس، نسلی را به وجود می‌آورد که در زندگی آینده و مسئولیت‌های اجتماعی و شغلی‌شان نیز کارآمد و گره‌گشا نیستند.



نهایتاً اگر موضوعی که در کتاب‌های درسی متمرکز مطرح شده است، ایراد علمی داشته باشه، که چندان هم غیر معمول نیست، به صورت یک جور بدفهمی یا کج‌فهمی علمی در نسل‌های مختلف به جمع زیادی از دانش‌آموزان یاد داده می‌شود و در ذهن‌شان نهادینه می‌شود. حتی اگر بعضی از این افراد بعدها در دانشگاه با بیان درست آن موضوع رو‌به‌رو شوند، با توجه به آموزش غلطی که در دوران تأثیرگذار نوجوانی و کودکی دیده‌اند، به صورت ناخودآگاه در مقابل یادگیری مفهوم درست، مقاومت می‌کنند و این خودش باعث می‌شود که مفاهیم تازه‌ای هم که به نحوی با آن مفهوم پایه‌ای ارتباط دارند، درست درک نشوند. مثال روشنی که می‌توان برای این موضوع در حوزه‌ علوم و بخصوص فیزیک زد، مربوط به تعریف مفهوم جرم در کتاب‌های درسی علوم، شیمی و فیزیک از ابتدایی تا دبیرستان است که در بیشتر موارد به صورت نادرست بیان شده است. در اکثر تعریف‌های کتاب‌های درسی به جای اینکه جرم را خاصیتی از ماده معرفی کنند که در مقابل تغییرات سرعت مقاومت می‌کند، آن را به عنوان مقدار ماده معرفی کرده‌اند که به وضوح نادرست است. ولی متأسفانه نسل‌های زیادی از دانش‌آموزان ما با این تعریف که بارها در کتاب‌های مقاطع مختلف تکرار شده است، خو کرده‌اند و درک نادرستی از مفهوم جرم در ذهن‌شان جا افتاده است.


جلسه‌ کنکور


آسیب‌های سیستم ارزشیابی متمرکز و سراسری مانند امتحانات نهایی و کنکور سراسری نیز دست کمی از تولید محتوای یکسان ندارد. در برخی موارد حتی جدی‌تر از آن است. این سیستم ارزشیابی باعث ایجاد روش‌های آموزشی قالبی، به دور از خلاقیت و ابتکار و آزمون محور می‌شود. یعنی دغدغه‌ی معلم به جای آموزش مفاهیم و تلاش برای ارائه‌ی روش‌های ابتکاری و شرکت دادن فعال دانش‌آموزان در امر یادگیری، صرف این می‌شود که چگونه کار دانش‌آموزان را برای موفقیت در آزمون‌ها، تسهیل کند. از آن‌جا که موفقیت با قبولی و کسب امتیاز در آزمون‌های متمرکز و کلیشه‌ای تعریف می‌شود، دانش‌آموز هم ناگزیر می‌شود به آموختن و تکرار روش‌های خسته‌کننده و ملال‌آور که به هیچ عنوان کنجکاوی و انگیزه‌ی او را تحریک نمی‌کند. به علاوه این روش آموزش و آزمون تقریباً هیچ کمی به کسب مهارت‌هایی که در زندگی آینده‌ی دانش‌آموزان لازم است نمی‌کند. ضعف کارایی متخصصان ما در زمینه‌های مختلف نتیجه‌ی مستقیم این شیوه‌ است. آن‌ها برای انجام کارهای واقعی آموزش ندیده‌اند. بلکه برای موفقیت در آزمون‌های چند گزینه‌ای آموزش دیده‌اند.



از طرف دیگر آزمون‌های متمرکز و سراسری عامل اصلی ظهور و رشد تورمی مؤسسه‌های بزرگ کمک‌آموزشی است که گردش مالی زیادی دارند و از هر طریقی تلاش می‌کنند تا دانش‌آموزان را وابسته‌ی خود نگه‌دارند. از ‌‌آن‌جا که برای اکثر چنین مؤسسه‌هایی سود‌آوری مالی اصلی‌ترین دغدغه‌ است، روز به روز شاهد سطحی‌تر شدن روش‌های ارائه‌ی مطلب و در بعضی موارد کشیده شدن آن به سمت ابتذال هستیم. مدتی پیش یک ویدیوی چند دقیقه‌ای آموزش فیزیک را که از سوی یکی از این مؤسسات آموزشی منتشر شده بود، می‌دیدم که در آن مدرس محترم که بیشتر به عنوان یک مجری استندآپ کمدی سخیف ایفای نقش می‌کرد، تلاش می‌کرد در مبحث آینه‌ها‌ی کروی، مترادف بودن واژه‌ی محدب با کوژ و مقعر با کاو را آموزش دهد. می‌گفت: «گاو مؤدب نیست!» یعنی «کاو محدب نیست.»! چرا باید اصلاً در آموزش فیزیک معنی واژه‌ها مورد ارزشیابی قرار گیرد که لازم باشد به این شیوه‌ها آن‌ را به خاطر سپرد؟!


فناوری آموزش


با فراگیر شدن اینترنت و در کنار آن شبکه‌های اجتماعی، تغییر در شیوه‌های آموزشی و استفاده از این ابزارهای مؤثر بسیار ضروری است. اما عدم رغبت نظام آموزشی به چنین رویکردی در کنار ناآگاهی بیشتر آموزگاران و معلمان به کارکردهای بی‌نظیر آن، همچنین اعتقاد بعضی از متخصصان تولید محتوای آموزشی به روش‌های سنتی، باعث شده است این فضا تا حد زیادی از وجود محتوای فاخر و با کیفیت خالی شود. در عوض جولانگاهی شده است برای عده‌ای غیر متخصص با دانش ناکافی یا بدتر از آن دارای توهم دانش، که در واقع دلالان توجه هستند و با ترویج شبه علم و خرافه روی ذهن جوانان کنجکاو و علاقمند اثرات منفی می‌گذارند و ذهن آن‌ها را در برابر آموختن روش‌های علمی واقعی مسموم می‌کنند.



سیستم آموزشی متمرکز و یکپارچه در زمان و شرایطی ایجاد شد که آموزش همگانی وجود نداشت و آموزش کودکان عموماً محدود به شیوه‌های بسیار قدیمی در مکتب‌خانه‌ها می‌شد و شرایط اجتماعی و فرهنگی به گونه‌ای نبود که مدارس خصوصی بتوانند پا بگیرند. بنابر‌این دولت با بسیج منابع و فرهنگ‌سازی عمومی تلاش کرد تا شیوه‌ی آموزشی نوین را جایگزین شیوه‌ی سنتی و کهنه کند. این روش در آن زمان بسیار ارزشمند و تأثیر گذار بود. اما با توجه به تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، نیاز شدیدی به اصلاح شیوه‌های کهنه احساس می‌شود. امید است سیاست‌گزاران آموزش کشور با استفاده از توان متخصصین و مشاوران توانمند برای سیر تحولی نظام آموزشی فعلی به سوی نظامی که کارآمدی و بازده بیشتری داشته باشد و بتواند آسیب‌های نظام‌کنونی را مرتفع کند و به نظام‌های روز دنیا نزدیک شود، هدف‌گزاری و برنامه‌ریزی کرده و هرچه زودتر سعی در اجرای تدریجی آن کنند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی